راستی و مهر و محبت فسانه شد...

به گزارش مجله سرگرمی، به گزارش خبرنگاران در پی انتشار خبری مبنی بر خاکسپاری بی اجازه شخصی گمنام در مزار دکتر ملک مهرداد بهار و برداشته شدن سنگ مزار ایشان، لازم است ملاحظات زیر از جانب خانواده محترم ایشان و دیگر دلواپسان فرهنگ و ادب این دیار مورد توجه قرار گیرد.

راستی و مهر و محبت فسانه شد...

1. شب گذشته، خواهر و خواهرزاده دکتر بهار در تماسی تلفنی، اعتراضشان را مبنی بر دفن پیکر همسرم در مزار دکتر بهار بدون کسب اجازه از خانواده ایشان عنوان کردند و با وجود توضیحات اینجانب تصمیم دریافتد موضوع را رسانه ای نمایند. در شروع صرفاً متأسفم که این خانواده فرهیخته به رغم شنیدن آن توضیحات، خبر را طوری جلوه داده اند که گویی شبانه عده ای سودجو به قطعه هنرمندان بهشت زهرا هجوم برده اند و پیکر عزیز گمنامشان را در ملک خصوصی ایشان به خاک سپرده اند.

2. شخصی که از او به عنوان گمنام یاد شده، دکتر امیرکاووس بالازاده است: روزنامه نگار، کتابشناس، اسطوره پژوه و استاد نمونه دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی که سالها شاگرد و همدم زنده یاد دکتر بهار بود و پس از فوت ایشان یادنامه درخشانی در ستایش شخصیت علمی ایشان منتشر کرد (مهر و داد و بهار، انجمن آثار و مفاخر ملی، 1377) و بیشتر از دو دهه در راستای شناساندن و معرفی آثار ایشان در نزد شاگردان خود کوشید تا نسلهای جوانتر هم از میراث علمی ایشان بهره مند شوند.

3. پس زمینه خانوادگی این شخصیت گمنام از خاندان محترم بهار چیزی کم ندارد؛ از جد عظیم ایشان، حاجی محمد بالا در کتاب ارزنده احمد کسروی (تاریخ مشروطه ایران) به عنوان یکی از ارکان اصلی انقلاب مشروطه در تبریز یاد شده است و تمام نوادگانش نیز از خدمتگزاران این آب و خاک بوده اند.

4. این شخصیت گمنام، روزنامه نگار نمونه روزنامه های گوناگون و استاد برجسته و محبوب نسلی از دست اندرکاران و هنرمندان درخشان سینما و تئاتر این دیار بوده است، کسانی که باور دارند آموزه های ایشان راستا زندگیشان را عوض کرد و هویت تازه ای به آنها بخشید (چنانکه گروهی از آنها مقدمات یادنامه خود استاد بالازاده را مهیا نموده اند که قرار است همزمان با سالگرد فوت ایشان چاپ گردد).

5. این شخصیت گمنام (با کتابخانه ای بیشتر از بیست هزار جلد کتاب)، در حوزه های فرهنگ و ادب و هنر، کتابشناسی متخصص بود و اساتید بسیاری در موارد بیشمار به نظر کارشناسی ایشان مراجعه می کردند.

6. گذشته از شخصیت علمی، عظیممردی، منش والا، فن بیان، هوشمندی، عطوفت و تواضع ایشان زبانزد اهل فن بود. به ویژه آن که در مطالعات میان رشته ای (با توجه به رشته تحصیلی فرهنگ و زبانهای باستانی و رشته کاری اش، تئاتر) نیز فعالیت بسیاری داشت.

7. پس از درگذشت ایشان (بر اثر بیماری نادر آمیلوایدوسیس در سن 61 سالگی) ، دوستان، همکاران، اساتید و شاگردان ایشان از چند کانال گوناگون دست به کار شدند تا در صندلیی شایسته شخصیت علمی و فرهنگی شان به خاک سپرده گردد: دانشگاه آزاد اسلامی (واحد تهران مرکز)، انجمن هنرهای نمایشی و خانه کتاب به صورت جداگانه با وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی تماس دریافتد و نامه نگاری کردند تا جایی مناسب برای خاکسپاری ایشان در قطعه هنرمندان پیدا نمایند و چه جایی بهتر از مزار استادش که شبها و روزهای بسیاری را با هم گذرانده بودند و مهر زیادی به هم داشتند.

8. تعداد زیاد افراد حاضر در مراسم خاکسپاری استاد بالازاده، در اوج هوای سرد دیماه پارسال تهران حاکی از نام و صندلی ایشان بود.

9. قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران، مالکیت شخصی ندارد، ملکی دولتی است که درگذشتگان با توجه به سابقه علمی و فرهنگی و هنری و پس از آنالیز دستاوردهای حرفه ای و با نظر گروهی از کارشناسان و اجازه مستقیم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در آنجا به خاک سپرده می شوند. طبعاً چنین اشخاصی متعلق به چند نفر و یکی دو خانواده نیستند؛ جزیی از فرهنگ این دیار هستند و در دل و ذهن آدمهای بسیاری زنده. از این رو، شخصی کردن چنین موضوعی و نادیده دریافت واقعیات و داوری های احساسی پسندیده نیست؛ مخصوصاً گروهی از ما که خود را اهل ادب و دانش و تفکر می دانیم.

10. غرض ورزی های شخصی و استفاده از نام نیکمردانی که ذره ای به محل دفن خود اهمیت نمی دادند، آن هم شش ماه پس از درگذشت استاد بالازاده دل هر کسی را به درد می آورد، آن هم من که خود، شاگرد همسرم بودم و از اهمیت رابطه شاگرد و استادی نزد ایشان بیشتر از هر کسی باخبرم. هنوز در شوک درگذشت همسرم هستم که باید با اینگونه نامهربانی ها روبه رو شوم، چون واقعاً چه کسی به جز من می دانست که استاد بالازاده هر بار که به بهشت زهرا می رفت، قبل از حاضر شدن بر سر مزار پدر و مادرش، بر سر مزار استاد بهار حاضر می شد. اطمینان دارم به خاک سپردنش در آنجا از مدتها پیش مقدر شده بود.

11. به آدم ها احترام بگذاریم. گمنام خواندن کسی نه چیزی از شأن او کم می نماید و نه به عظیمی استاد بهار می افزاید. بکوشیم مثل آنها متواضع باشیم.

12. برخلاف ادعای خانواده محترم بهار، سنگ مزاری در خور توجه در جای سنگ قبلی نصب شده است که به شهادت کسانی که آن را دیده اند، شایسته نام این دو مرد عظیم است. اطمینان دارم این دو عزیز که عمری در راه تاریخ و فرهنگ این بوم و بر کوشیدند و در زندگی به دنبال نام و نان نبودند، مایل نیستند پس از مرگ نیز آماج ناراستی و نامهربانی قرار بگیرند، آن هم از سوی ما که از ماهیت واقعی رابطه ایشان بی خبریم.

با مُردگان خویش مروت کنید از آنک

او نیست تا جواب شما را بیاورد

ملک الشعرای بهار

با احترام

سحر قدیمی (مترجم و همسر دکتر امیرکاووس بالازاده)

andishemag.ir: مجله اندیشه | مجله خبری و تحلیل اندیشه، گردشگری، ورزشی و فناوری

bizbing.ir: مجله بیزبینگ: مجله موفقیت در کارآفرینی و کسب و کار

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران
انتشار: 17 اردیبهشت 1401 بروزرسانی: 17 اردیبهشت 1401 گردآورنده: kurdeblog.ir شناسه مطلب: 93513

به "راستی و مهر و محبت فسانه شد..." امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "راستی و مهر و محبت فسانه شد..."

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید